حاج قاسم سلیمانی در کتاب اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان تبدیل به نظریه شده است
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۵۴۸۳۰
«حجتالاسلام احمد رهدار»، عضو مؤسس مؤسسه مطالعات و تحقیقات غربشناسی از شخصیتهای علمی است که اولین کتاب در مورد حاج قاسم سلیمانی به نام «عقل سرخ» را در چهلمین روز شهادت این شهید به رشته تحریر درآورد. وی تاکنون مجموعه کتابهایی در مورد حاج قاسم به نام «شبهات جبهه مقاومت، موانع جبهه مقاومت، رقیبان جبهه مقاومت، زمینههای تاریخی گفتمان مقاومت در جهان اسلام و زمینههای گفتمان مقاومت در ایران» را به رشته تحریر درآورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
راهدار درمورد کتاب «اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان»، تازهترین اثر نشر بینالملل سازمان تبلیغات اسلامی میگوید: حاج قاسم شخصیتی دوستداشتنی است که میشود آن را از زوایای مختلف موردمطالعه قرارداد و اهمیت این کتاب در این است که تلاش کرده حاج قاسم را به «نظریه» تبدیل کند و به دور از کتب دیگر که تنها به خاطرات حاج قاسم میپردازند، این کتاب سعی کرده حاج قاسم را در قالب یک نظریه با تأکید بر «هویت ملی» تحلیل کند. این در حالی است که نویسنده به خواننده این اجازه را میدهد که از سطح حاج قاسم فراتر رفته و با استناد بر مبانی و چارچوبهای حاج قاسم به زمانهای دیگر سفر کند و ذهن خواننده در حال تکثیر حاج قاسم در لایه نظری میشود، این ویژگی، یکی از برجستگیهای کتاب «اسطوره حاج قاسم و بازسازی هویت ملی ایرانیان» است.
وی ادامه میدهد: اگرچه در حال حاضر در کشور ما معضل کتابخوانی وجود دارد، اما نگارش چنین کتابهایی برای آیندگان لازم است چراکه کتابها بر اساس اینکه برای چه سطحی از مخاطبان نگاشته میشوند، مخاطب خاص خود را دارند، ضمن اینکه ما چارهای نداریم و اگر قرار است حاج قاسم را برای آیندگان معرفی کنیم باید یک قرائت منظوم و مکتوب از ایشان برای نسل آینده داشته باشیم تا اندیشههای او ماندگار شوند. البته شک نداشته باشید که این نوع کتابها خوانده میشوند. حتی لازم نیست تعداد زیادی این نوع کتابها را مطالعه کنند و همینکه این کتاب از حیث کیفیت مورد مطالعه قرار گیرند و بر پایه ایده کتاب، اقدام مؤثری انجام شود، کافی است.
رئیس مؤسسه فتوح اندیشه و مؤسس مجتمع فرهنگی عاشقان بقیع، با بیان اینکه چه خوب است که نشر بین الملل، این کتاب را به زبانهای زنده دنیا از جمله انگلیسی و عربی ترجمه کند یاد آور میشود: با توجه به اینکه حاج قاسم یک چهره شناخته شده بین المللی بهشمار میرود؛ بهتر است این کتاب به زبانهای دیگر هم ترجمه شود تا ابعاد شخصیتی ایشان، بیشتر روشن شود.
حجت الاسلام رهدار در پایان با اشاره به هجمههای وسیع رسانههای بیگانه نسبت به شخصیت حاج قاسم معتقد است این چهره همچنان زنده، ماندگار و اسطوره خواهد ماند و میگوید: درطول تاریخ همیشه برای یک چیز با ارزش و قیمتی، بدل ساخته میشود و تاکنون نیز، بیشترین بدل را برای حضرت مهدی (عج) در دنیا شاهد بودیم؛ بنابراین هجمههایی هم که به حاج قاسم نسبت میدهند به دلیل شخصیت تأثیر گذار اوست، البته جای نگرانی نیست چرا که خود این امر نشان میدهد حاج قاسم همچنان زنده و وزن حضورش چشمگیر است و باور ما نیز همین است که حاج قاسم زنده و یکی از گزینههای با ارزش انقلاب و شهداست.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیاتمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شخصیت علمی حاج قاسم سلیمانی حوزه دفاع مقدس هویت ملی حاج قاسم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۵۴۸۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کاربستهای پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه زدوده هستند؟
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بومیسازی نظریههای جامعهشناسی از مباحث چالشزا و مهم در قلمرو رشته علوم انسانی، بهویژه جامعه شناسی است.
سیدحسین نبوی (استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای به عنوان «بومی نبودن نظریههای غربی و مدرننبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع میپردازد که در میدان مطالعات جامعهشناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریههایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعهشناسان بومی نیست مواجهایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسألهبودن آن را درنمییابیم.
* تعریف زمینه در نظریههای جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر یکی از نکاتی که باعث میشود نظریهها در پژوهش شکل حادتری به خود بگیرد آن نامشخص بودن و ابهام بر سر تعریف و مصداق زمینه است. آیا منظور از زمینه همان جامعه و فرهنگ بومی ایران است یا نظریههای جامعهشناختی غربی؟ اگر جامعە بومی زمینه محسوب میشود، نظریههای جامعهشناسی برای کاربستهای پژوهشی در جامعۀ ایران زمینه زدوده هستند.
زمینهمند بودن یا زمینهزدوده بودن نظریهها، بسته به مصداق و تعریف زمینه معنا پیدا میکنداین استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ اگر نظریهها و تبیینهای تئوریک جامعهشناختی زمینه در نظر گرفته شوند، افکار، ایدهها و اندیشههای فلسفی و ادبی، خارج از زمینه خواهند بود؛ بنابراین زمینهمند بودن یا زمینهزدوده بودن نظریهها، بسته به مصداق و تعریف زمینه معنا پیدا میکند. اما به نظر میرسد اگر زمینه همان جامعه و فرهنگ ایران در نظر گرفته شود بیشتر کافی به مقصود باشد و در اینجا نیز تقریباً همین تلقی، در نظر گرفته شده است.
* کاربست غیرانتقادی نظریههای جامعهشناسی غربی
این پژوهشگر توضیح میدهد که در اثر کثرت استعمال و فراوانی کاربست مفاهیم و نظریههای برآمده از جوامع غربی، پژوهشگر بومی رفته رفته دچار خطای شناختی میشود.
به نظر وی میرسد که تبیینهای حاصل آمده از نظریۀ جامعهشناسان مشهور غربی مثلا دورکیم، وبر، مارکس، زیمل، پارسونز، هابرماس، فوکو، گیدنز و... تفاوتهای ناشی از تاریخ، فرهنگ، طبیعت، سیاست و اقتصاد متفاوت دو نوع جامعه را لحاظ میکند و یا اساساً تفاوت دو نوع جامعه آنقدر حائز اهمیت یا تعیین کننده نیستند و در شیوه پوزیتیویستی و علمی پژوهش، تفاوتهای کیفی دو نوع جامعه محلی از اعراب ندارند و ازاینرو نظریههای جامعهشناسی مدرن، مسائل گوناگون جامعۀ ایران را به طور دقیق و معتبر توضیح میدهند و جای نگرانی ندارد.
در اثر کثرت استعمال و فراوانی کاربست مفاهیم و نظریههای برآمده از جوامع غربی، پژوهشگر بومی رفته رفته دچار خطای شناختی میشودنبوی ادامه میدهد که با عینک نظریههای غربی؛ مسائل جامعۀ ما دیده نمیشوند، بلکه مسائلی که خاص جامعۀ غربی است و نظریهپرداز برای همان مسأله اقدام به برساخت نظریه کرده، مطابق با نظریههای مدرن، دیده میشوند. به نظر میرسد حجم مسائل کشف و صید نشده، بسیار بسیار فراوانتر باشند، مسائلی که خاص جامعۀ ایران هستند و نظریههای غربی، امکان دست یافتن به آنها را برای پژوهشگران بومی فراهم نمیسازند.
*تفاوت جامعه ایرانی با جوامع غربی
نبوی در این مقاله مینویسد: نهتنها با دیدگاه هرمنوتیکی، بلکه با دیدگاه پوزیتیویستی نیز قابل اثبات است که جامعۀ ایرانی با جوامع غربی تفاوتهای ژرف و بارزی دارد و جغرافیا و طبیعت متفاوت در ایران، سبب شکلگیری تاریخی متفاوت، اقوامی متفاوت، دین و فرهنگی متفاوت، توزیع قدرت و توزیع ثروتی متفاوت، احساساتی متفاوت، عقلانیتی متفاوت، فلسفه و علم و هنری متفاوت، و ازاینرو باعث کنشهای فردی و جمعی متفاوتی در جامعۀ ایران شده است.
این پژوهش بیان میکند که نظریۀ جامعهشناسی بهعنوان ابزاری علمی که در جامعهای متفاوت با ایران پدید آمده و شکل گرفته و در واقع توسط نظریهپرداز با امکانات محدود علمی بهویژه معلومات محدود درباره جامعۀ ایران برساخته شده است، توانایی کمی را دارد که این همه تفاوتهای عمیق را در نظریۀ خود لحاظ کند.
به زعم این پژوهشگر لازم است که در عین قدرشناسی از قابلیتها و تواناییهای نظریههای مدرن جامعهشناختی، با نگاهی انتقادی به کاستیهای آنها در ارتباط با مسائل خاص جامعۀ ایران، توجه نمود و همانند برخی جامعهشناسان که دست به بازسازی مارکسیسم یا دیگر نظریهها زدند، به بازسازی یا برساخت نظریه با هدف کاربست برای مسائل بومی پرداخت.
* پارادایم مسلّط در اجتماعات علمی
نبوی در ادامه این پژوهش توضیح میدهد که آن چه در جامعە علمی و پژوهشی ایران روی میدهد بیشتر از آن که دست یافتن به تبیین جدیدتری باشد، گنجاندن رویدادها و امر واقعهها در قالبهای ازپیش طراحی شده مفاهیم و نظریههای رسمیت یافتە غربی است. غافل از آن که رویدادها و واقعیتهای جامعە ایرانی احتمالا تبیین دیگری را اقتضاء میکند و پژوهشگر و جامعهشناس به نقد و بازاندیشی مفاهیم موجود و نظریۀ موجود اقدام نمیکند.
این پژوهش به این مهم اشاره میکند که کوهن تحت عنوان پارادایم مسلّط توضیح میدهد، در اجتماعات علمی جوامع غربی هم صدق میکند؛ بنابراین، لازم میآید که پژوهشگران و جامعهشناسان و بهویژه صاحبنظران و نظریهشناسان و روشنفکران، بخشی از تلاشهای فکری خود را معطوف به نقد مفاهیم و نظریههای رایج و بازآفرینی نظریههای بدیع برای تبیینهای کارآمدتر مسائل بومی نمایند.
* شکلگیری جنبشهای اجتماعی
دلایل و استدلالهایی که جنبشهای اجتماعی برای خود دارند، به تدریج مرام و ایدئولوژی آنها را شکل میدهدبه زعم نبوی جامعۀ ایران در طول تاریخ، از پیش از اسلام تاکنون، همواره جامعهای دینی بوده است. شاید به دلیل ایالتی بودن سلسلههای پادشاهی و سلطۀ فرهنگ ایلاتی توزیع انحصاری قدرت وجود داشته و توزیع انحصاری قدرت به نوبۀ خود، سبب شکلگیری جنبشهایی برای رفع ظلم و ستم میشده است.
این پژوهشگر مینویسد دلایل و استدلالهایی که جنبشهای اجتماعی برای خود داشتند، به تدریج مرام و ایدئولوژی آنها را شکل میدهد و این مرامها، چه درصورت موفقیت جنبشها و چه درصورت شکست، گاهی رفته رفته مبدل به باور و عقیده دینی و معنوی میگردید.
این استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ مطابق با همین سازوکار، در طول تاریخ فِرَق متعددی در جامعۀ ایران و به مقیاس وسیعتر در جوامع اسلامی شکل گرفتهاند. جامعۀ ایران با چنین سابقۀ نیرومند در شکلدادن به انواع فرق و مذاهب، بعید است با دانش و علم جدید، چنین برخوردی نداشته باشد. غرض اینکه فرهنگ ایرانی با چنان ماهیتی، ممکن است نظریههای علمی جدید را مبدل به مذهب یا شبهمذهب کند.
نبوی بیان میکند که مارکسیسم در دوره پهلوی بهطور ملموس چنین سرنوشتی پیدا کرده بود و اکنون به نظر میرسد وفاداری و تعهد به دیگر نظریههای جامعهشناختی، گرچه کمی خفیفتر، اما چنین سرنوشتی را یافته باشد. مطابق با همین رویه، بهجز مواردی معدود، هیچ اقدام مؤثری برای نقد و بازاندیشی نظریههای غیربومی و نظریهسازی بومی عملا صورت نمیگیرد.
این پژوهشگر اینگونه جمعبندی میکند که طی دهههای اخیر معدود کسانی اقدام به برساخت یا بازسازی نظریهها و تبیینهای بومی اقدام کردهاند. در نهایت به طور کلی جامعۀ ایران، نَه به دلایل ایدئولوژیک، بلکه بنا به دلایل مطلقاً علمی به برساختن تبیینهای بومی از مسائل خود احتیاج مبرم دارد.
انتهای پیام/